راز افراد موفق: 9 بهانهای که افراد موفق هرگز به زبان نمیآورند

ویژگیهای شخصیتی افراد، تأثیر عمیقی بر رفتار و تصمیمگیریهای آنها دارد و میتواند تعیینکننده موفقیت یا شکست آنها در زندگی باشد.
افرادی که دارای ویژگیهای شخصیتی مثبت مانند اعتماد به نفس، انعطافپذیری و انگیزه هستند، معمولاً توانایی بیشتری در مقابله با چالشها و دستیابی به اهداف خود دارند.
افرادی که در زندگی برنده هستند و به طور مداوم به اهداف شغلی خود می رسند به ندرت جملات زیر را ارائه می دهند. آن ها به جای این کار به سمت راه حل های عملی می چرخند.
در این مقاله هر بهانه را بررسی می کنیم و اینکه چرا این بهانه ها باعث کاهش شتاب می شوند و یک جایگزین ارائه می کنیم که می توانید امروز به آن بپردازید.
1. وقت ندارم
برندگان ریزفرصت ها را شکار می کنند مثلا زمان های پانزده دقیقه ای برای کتاب خواندن، ورزش آرام و نوشتن یک ایمیل.
- یک عادت را به یک چیزی که از قبل به آن احترام می گذارید، پیوند دهید
- تعداد تکرارهای اولیه را کوچک نگه دارید. ده دقیقه متمرکز، شصت دقیقه ای را که هرگز شروع نمی شوند، تحت الشعاع قرار می دهد
بعد از یک هفته، دقایق بازیابی شده را ثبت کنید. متوجه خواهید شد که کمبود زمان معمولا عدم شفافیت در اولویت ها را پنهان می کند نه کمبود زمان را.
2. من با استعداد نیستم
افراد با عملکرد بالا کاری با استعداد ندارند. آن ها توانایی را به عنوان یک هدف متحرک می بینند که توسط تکرارها، بازخورد و استراحت شکل می گیرد.
روانشناس آنجلا داکورث این کار را به زیبایی بیان می کند : اراده، انجام کار سخت، روز به روز و بدون پاداش فوری است.
یک تمرین انجام دهید : چیزی که تحسین می کنید، یک تمرین کوچک که می توانید انجام دهید و میزان تکرار آن را که می توانید حفظ کنید، فهرست کنید. با پیشرفت مانند سود مرکب رفتار کنید – سودهای آهسته، سپرده های بی وقفه.
3. زمان مناسب هنوز نرسیده است
اگر منتظر شرایط ایده آل باشید، هیچ وقت هیچ کاری نمی توانید انجام دهید. کوچکترین اقدام عملی را که هنوز هم می تواند اوضاع را تغییر دهد، تعریف کنید و برای رسیدن به آن مهلتی را تعیین کنید که بتوانید کنترل کنید.
از قبل یک بازه زمانی جایگزین را برای مواقعی که زندگی با فراز و نشیب هایی مواجه می شود، انتخاب کنید.
حرکت و نه دقت، کسانی را که با ثبات قدم به پایان می رسانند از کسانی که برنامه ریزان مزمن هستند، متمایز می کند.
4. من تحت فشار بهتر کار می کنم
تعویق اغلب خود را به عنوان استراتژی عملکرد جا می زند. روانشناسان این رفتار را خود-معلولیت می نامند یعنی ایجاد موانعی که در صورت شکست نتایج، از خودخواهی محافظت می کنند.
هجوم آدرنالین ممکن است یک بار خروجی قابل قبولی به همراه داشته باشد، اما چرخه های مکرر، خلاقیت را از بین می برد و هورمون های استرس را افزایش می دهد که تصمیم گیری را مبهم می کند.
- یک مهلت قریب الوقوع را با بررسی های مرحله ای جایگزین کنید
- با یک استراحت کوتاه یا جلسه پخش موسیقی، به اتمام زودهنگام پاداش دهید
- وضعیت عاطفی را در طول کار پیگیری کنید
داده ها بر حدس و گمان غلبه می کنند. به زودی متوجه صبح های آرام تر و بازنگری های دقیق تر خواهید شد،
5. این کار من نیست
به عهده گرفتن مسئولیت، نشان دهنده قابلیت اطمینان است و وسعت مهارت را گسترش می دهد. جاکو ویلینک، فرمانده بازنشسته نیروی دریایی این نکته را به خوبی بیان می کند: رهبران خوب بهانه نمی آورند. در عوض آن ها راهی برای انجام کارها پیدا می کنند.
با پرسیدن یک سوال دو قسمتی قبل از مطرح کردن یک مشکل، حس مالکیت را به عمل تبدیل کنید : آیا می توانم روی این موضوع تاثیر بگذارم؟ اگر بله، اولین قدم متناسب با شرایط فعلی چیست؟
6. من یک بار امتحان کردم؛ جواب نداد
هر تلاش را به عنوان یک جمع آوری داده در نظر بگیرید. برندگان متغیرها – زمان بندی، روش، منابع – را ثبت می کنند و در هر چرخه یک اهرم را تنظیم می کنند.
این طرز فکر علمی، شکست را به یک فرصت غنی از بازخورد تبدیل می کند. پس از هر شکست، یک گزارش کوتاه پس از شکست سریع تهیه کنید : آنچه را که کنترل کردید، آنچه شما را شگفت زده کرد و یک تنظیم برای ادامه کار را یادداشت کنید.
7. به هر حال هیچ کس اهمیتی نخواهد داد
این بهانه، ترس از قضاوت را در پوشش فروتنی ساختگی پنهان می کند. یک نمونه اولیه از برنامه ی خود را با یکی از همکاران به اشتراک بگذارید یا یک راهحل را به یک همکار ارائه دهید.
واکنش های واقعی را دنبال کنید. اکثر پاسخ ها به سمت حمایت یا خنثی بودن متمایل هستند و نشان می دهند که اغلب بزرگترین منتقد در ذهن شما زندگی می کند.
اعتبارسنجی خارجی نباید هر حرکتی را هدایت کند، اما حلقه های بازخورد، رشد را تسریع می کنند.
8. من اول به انگیزه نیاز دارم
افراد موفق، اقدامات را به محرک ها متصل می کنند نه احساسات. حرکت انگیزه ایجاد می کند نه برعکس پس اگر انرژی تان کم شد، به تغییر محیط تکیه کنید.
مشاهده گزارش های پیشرفت بدون انتظار از چیزی، انگیزه تازه ای ایجاد می کند.
9. من خیلی پیر (یا خیلی جوان) هستم
رهبرانی که به یادگیری ادامه می دهند، تجربه را به عنوان ماده خام یادگیری در نظر می گیرند نه سن و سال را. آن ها کنجکاوی را با فروتنی ترکیب می کنند یعنی از افراد جوان تر نکات فنی، از مربیان برای زمینه و از همسالان برای انتقادات صادقانه نظر می پرسند.
یک رزومه معکوس بسازید : مهارت هایی را که هنوز ندارید اما می خواهید به دست آورید فهرست کنید، سپس منابع آن را پیدا کنید.
خلاصه
بهانه ها در حال حاضر بی اهمیت نظر می رسند، اما استقلال را ذره ذره می بلعند تا زمانی که دیگر به پایان خط برسید.
بررسی دقیق نه عبارت بالا یک رشته مشترک را نشان می دهد : هر کدام تمرکز را از آنچه می تواند تغییر کند به نیروهایی که ظاهرا نمی توانند تغییر کنند تغییر می دهند.
این بهانه ها را با اقدامات مشخص جایگزین کنید. دفعه بعد که یکی از آن جملات مطرح می شود، به اندازه کافی مکث کنید تا یک حرکت جایگزین برای آن پیدا کنید مثلا یک ایمیل ارسال کنید، تایمر را تنظیم کنید و سوال بپرسید.
یک ربع بعد، شما داستان متفاوتی را دنبال می کنید : دوباره به آن مشکل زمان می دهید، مهارت های شما گسترش یافته و اعتماد به نفس شما تقویت شده است.